loading...
مد برتر
سروش بازدید : 29 جمعه 06 دی 1392 نظرات (1)

زندگی انسانها همواره در طول اعصار و قرون مختلف دستخوش تغییرات فراوان بوده است ، اما با ورود صنعت به اروپا و آمریکا و سپس اشاعه آن به جوامع مختلف و ایجاد دنیایی جدید به نام دنیای صنعتی و مدرن همه جوامع به یکباره دچار دگرگونی شدند مسأله ای که امروزه ذهن همه را به خود مشغول کرده است تأثیر عواملی است که جوامع مدرن بر ذهنیت افراد نسبت به زندگی گذاشته است از جمله این عوامل می توان عوامل اجتماعی و فرهنگی را نام برد که باعث تغییر دید افراد نسبت به زندگی شده است. مسأله مهمی که در این مقاله به آن پرداخته شده مسأله پوشش زنان و تأثیراتی است که جامعه مدرن بر آن گذاشته و در طول تاریخ دچار تغییرات شده است.

در اینجا ما به دو هدف کلی و جزئی اشاره می کنیم : از اهداف کلی بررسی پوشش زنان و دید آنها نسبت به پوشش و تأثیر مدرنیته بر پوشش زنان می باشد . اما اهداف جزئی این است که طول تاریخ همواره پوشش زنان دچار تحولات گسترده ای شده است که شاید بتوان یکی از علل آن را در کوچک شدن نهاد خانواده و ورود زنان به بازار کار و گرفتن نقش هایی به غیر از نقش مادری و همسرداری دانست. پارسونز در تفکیک نقش خویشاوندی و شغلی می گوید: پس از آنکه خانواده وسایل تولید را از دست داد گوناگون شدن میان نقش های خویشاوندی و شغلی به وجود آمد و ضرورتاَ خانواده گسترده تبدیل به خانواده هسته ای شد.

جامعه صنعتی امروز همه جوانب زندگی بشر را دستخوش تغییر و تحول قرار داده است از ماشینی شدن صنایع گرفته تا کوچکترشدن نهاد خانواده . امروز کمتر جامعه ای را می توان دید که از صنعت تأثیر نپذیرفته باشد . جامعه شناس آمریکایی پیتر برگر به درستی سوال می کند « آیا ما همان مصریان قدیم منتهی سوار هواپیما هستیم؟ یعنی آیا یگانه تغییر مهم در مدرن تفاوت در ابزار هایی است که انسان به کار می گیرد نه در خود انسانها ، جهان بینی شان و در فهم انسانها از خود ؟» (لارنس کهون 12.1382)

 این مقاله با موضوع تأثیر مدرنیته بر پوشش زنان (تاثیر عوامل اجتماعی ، فرهنگی و نگرش نسبت به پوشش زنان ) پس از مقدمه اشاره ای کوتاه به مقالات و تحقیقاتی که تا کنون در این زمینه یا زمینه ای مشابه به موضوع انجام گرفته پرداخته ایم و پس از نظریات و دیدگاه های جامعه شناسی چون پارسونز، هورکهایمر ،گیدنز ،ریتزر ، ویلیام گود ، استاکرد و جانسون استفاده شده است. در نظریه الگوی نقش ها پارسونز در خصوص نقش ابزاری وابرازی معتقد است که نقش مردان دادن پایگاه اجتماعی به خانواده و نقش زنان ایجاد روابط عاطفی در درون خانواده می باشد که این نقش ها را بهترین حالت برای وحدت خانوادگی می داند اما امروزه اشتغال زن حالت بیانگر و ابرازی خود را از دست داده و تبدیل به رقیب شغل شوهر خود می شود.

 در این مقاله از نظرات نظریه پردازان بسیاری استفاده شده است که به علت به درازا کشیده نشدن آن به طور خلاصه تعدادی از آنها در ارتباط با موضوع تشریح شده است :

 پارسونز با توجه به الگوی نقش ها دو نقش متفاوت را در خانواده مطرح می کند : مرد نقش ابزاری و زن نقش ابرازی دارد. نقش مرد دادن پایگاه اجتماعی به خانواده از طریق شغل مرد و حفظ امنیت و آسایش خانواده از طریق درآمد شغلی است و نقش زن ایجاد روابط عاطفی در درون خانواده و حفظ روابط عاطفی ضروری برای اعضاء خانواده که از مشکلات گوناگون جامعه رنج می برند است.

 پارسونز این تقسیم نقش را بهترین شکل حفظ وحدت خانوادگی می داند و تداخل هر نوع نقش دیگر را سبب بر هم زدن این تعادل زندگی به حساب می آورد چرا که در حالت اشتغال زن این گونه بیان می دارد که حالت بیانگر را از دست داده و تبدیل به رقیب شغلی شوهر می شود .(شهلا اعزازی 120:1380)

طبق این نظریه می توان اینگونه تحلیل کرد که زن زمانی که وارد عرصه شغلی شد نه تنها رقیب شغلی شوهر خود ، بلکه یکی از مهمترین مسائل همان مسئله پوشش وی می باشد که بالطبع باید بر اساس موقعیت شغلی خود بر طبق قوانین خاصی عمل کند و از لحاظ پوششی خود را با محیط کار وفق دهد ، پس می توان گفت تغییر نقش ابرازی زن به ابزاری و وارد شدن به محیط شغلی بیرون از منزل اولین تاثیر عمده را بر پوشش وی خواهد داشت .

گیدنز معتقد است که یکی از عوامل اجتماعی شدن کودکان گروه همسالان می باشند ، گروه همسالان و گروه دوستی کودکان هم سن هستند. در بعضی از فرهنگها به ویژه جوامع کوچک سنتی گروههای همسالان به عنوان طبقات سنی رسمیت یافته اند . نظریه های مید و پیاژه هریک به حق به اهمیت روابط همسالان تاکید می ورزند. پیاژه بر این واقعیت تاکید می کند که روابط همسالان دمکراتیک تر از روابط میان کودک و پدر و مادرش است . همچنین خاطر نشان می کند که والدین به واسطه قدرتشان به درجات متفاوت قواعد رفتار را به فرزندانشان تحمیل کنن. بر عکس در گروه همسالان کودک زمینه کنش متقابل متفاوتی را کشف می کند که در آن می توان قواعد رفتار را مورد آزمون و کاوش قرار داد . (گیدنز 150:1381)

بر طبق این نظریه می توان اینگونه تحلیل کرد که گروه همسالان یا همان دوستان نه تنها در دوران کودکی بلکه حتی در دوران نوجوانی نیز بخش عمده تأثیر گذاری بر فرد را به عهده دارند بالاخص یکی از مهمترین تاثیرات ، تأثیر بر پوشش فرد می باشد.

وقتی که فرد در یک جمع دیگری غیر از جمع خانوادگی قرار گرفت افراد با فرهنگ های خانوادگی متفاوت در مقابل هم می باشند که می توان با صراحت گفت تاثیر گذاری خصوصاَ دختران در زمینه پوشش که درجامعه ما به وفور دیده می شود از همین گروه همسالان و دوستان برخواسته می شود.

نظریه های روانکاری فروید با تأکید بر تاثیر تجربیات دوران کودکی بر مسایل روانی بزرگسالان نیز روابط اجتماعی و تربیتی والدین با کودکان راغت تأثیر قرار داده و به سبب ارتباطات منظم و روزانه مربیان آموزش و پرورش با کودکان بسیاری از ویژگی های کودکان بخصوص در زمینه یادگیری بهتر آنها روشن شد. (شهلا اعزازی 136:1380)

بر طبق این نظریه اگر ما یک مقایسه ای داشته باشیم نسبت به جوامع سنتی و جوامع مدرن می بینیم که افراد (خصوصا دختران) از زمان کودکی در زمینه تعلیم و تربیت و یادگیری از مادر خود تاثیر می گرفتند (به خصوص در زمینه پوشش) اما با پیشرفت جوامع و باز شدن پای آنها به محیطی غیر ازمحیط خانه قسمت اعظم شکل گیری شخصیت فرد در محیطی فراتر از خانواده یعنی در جامعه می باشد.

گدینز معتقد است روزنامه ها ، نشریات ادواری ، مجلات و انواع برنامه های تلویزیونی نگرش ها و بینش های مردم را عمیقا تحت تاثیر گذاشته اند. امروزه جوامعی که کاملاَ از تأثیر رسانه های همگانی برکنار مانده باشند ، حتی در میان فرهنگ های سنتی تر بسیار محدودند. ارتباطات الکترونیکی حتی در دسترس کسانی که کاملاَ بی سوادند قرار دارد و در دور افتاده ترین نواحی کشورهای جهان سوم یافتن مردمی که رادیو و تلویزیون دارند،امری عادی است. (گدینز 160:1381)

بر طبق دیدگاه گیدنز یکی دیگر از عوامل تأثیر گذار رسانه ها (بالاخص تأکید بر رسانه های الکترونیک و ماهواره) بر روی افراد است بخصوص از زمانی که این رسانه ها و وسائل ارتباط جمعی جهانی شد از تأثیرات بسیار زیاد آن که گاهی نیز سیاسی می باشد تأثیر بر پوشش (تأکید بر پوشش زنان ) می باشد که امروزه نه تنها در جامعه ما بلکه در کلیه جوامع پوشش زنان برگرفته از پوشش و فرهنگ جوامع دیگر است.

رویکرد جامعه شناختی نسبت به دین ، هنوز شدیدا تحت تأثیر اندیشه های سه نظریه پرداز کلاسیک یعنی کارل مارکس ، دورکیم و وبر است.

کارل مارکس معتقد است که دین نشان دهنده از خود بیگانگی انسان است. او می نویسد دین قلب یک دنیای بی قلب است و پناهگاهی در برابر خشونت واقعیتهای روزانه . از نظر مارکس دین به صورت سنتی آن ناپدید خواهد شد . مارکس در یک عبارت مشهور اعلام کرد که دین تریاک خلق بوده است ، دین دارای یک عضو نیرومند ایدئولوژیکی است : اعتقادات و ارزش های دینی غالباَ نابرابری های ثروت و قدرت را توجیه می کند. (گیدنز 502:1381)

دورکیم دین را بر حسب تمایز میان چیز های مقدس و غیر مقدس تعریف می کند . دورکیم قویا این واقعیت را مورد تاکید قرار می دهد که ادیان فقط یک موضوع اعتقادی نیستند ، همه ادیان متضمن اعمال تشریفاتی و شعایر منظمی هستند که در مراسم تشریفاتی جمعی ، حس همبستگی گروهی تأیید و تقویت می شود. او معتقد است در فرهنگ های کوچک سنتی تقریبا همه جنبه های زندگی تحت نفوذ دین است . (همان 502)

وبر استدلال می کند که دین لزوما نیروی محافظه کار نیست ، بر عکس جنبش های الهام گرفته از دین اغلب دگرگونی های اجتماعی چشمگیری به وجود آورده اند . بحث او در باره تأثیر آیین پروتستان بر توسعه غرب جزیی از کوششی جامع برای درک تأثیر مذهب بر زندگی اجتماعی و اقتصادی در فرهنگ هی مختلف است. وبر با تحلیل ادیان شرقی نتیجه میگیرد که آنها موانع غیرقابل عبوری در برابر توسعه سرمایه داری صنعتی آنگونه که در غرب رخ داد ، فراهم کردند . این نه از آن روست که تمدن های غربی عقب مانده اند ، آنها صرفا ارزشهایی متفاوت با آنچه که در اروپا مسلط گردید پذیرفته اند . (همان 506)

بر طبق نظریات دورکیم و وبر می توان اینگونه برداشت کرد که در همه فرهنگها تمام جنبه های زندگی هر فرد تحت تأثیر دین و ارزشهای دینی آن فرهنگ قرار دارد . یکی از آن جنبه ها مسأله پوشش است که برگرفته از فرهنگ و ارزشهای دینی جامعه خود می باشد که باز با پیشرفت صنعت این مسأله نیز تحت تأثیر قرار گرفته و الگوهایی غیر از الگوهای ارزشی جامعه ( الگوی وارداتی) نیز با آن تداخل پیدا می کند.

پس از انقلاب صنعتی به بعد در همه جوامع بالاخص در جامعه ما آرمانهای دینی و اخلاقی ماهیتا دستخوش تغییرات مهمی گردید خصوصا بر روی پوشش تأثیر گذاشت که در این زمینه تحقیقات فراوان ، همچنین مقالات فراوان به رشته تحریر در آمده اند .

این علل و عوامل عبارتند از :

وقوع جنگ ناخواسته فرمایشی و تبعات حاصل از آسیب های اجتماعی آن در گروه های و اقشاری که بیشترین صدمات را متحمل شدند. فقر روزافزون و فاصله طبقاتی بین اقشار و گروه های مختلف. انسداد روابط سالم اجتماعی و فرهنگی بین زنان و مردان بویژه بین دختران و پسران با ایجاد دیواره های فیزیکی و غیر فیزیکی سرد و یکسویه که نتیجه طبیعی این برخورد ها ، آسیب پذیری مناسبات دو جنس ، شفافیت بیش از حدود رخنه پذیر مرزهای هنجار و بی هجار ی و افزایش و گاه جذابیت هنجار شکنی و قبیح زدایی این امر بود که زنان و دختران با پوشش فراگیر و متراکم (پارچه و حیا) نیز از چشمان متجاوزگران کوی و برزن در امان نیستند. گسترش شهر نشینی و افزایش جمعیت و جوان سالی آن در کشور و عدم امکان پاسخ گویی مناسب به نیاز نوجوانان و جوانان و آموزش مناسب و عدم آمیزش هنجارمند آنان. در نوردیده شدن مرزهای جغرافیایی با وقوع تحولات تکنولوژیکی اطلاع رسانی و ورود و گسترش استفاده از فیلم ها و برنامه های نمایشی و آموزشی و ویدئویی ، کامپیوتری و دسترسی به برنامه های تحریک آمیز و در عین حال ارضاء کننده از طریق اینترنت و ماهواره.

 نتیجه گیری:

 در زمینه پوشش و تاثیر مدرنیته بر آن این موضوع و موضوعاتی از این دست نه اولین مقالات و نه آخرین آنها خواهد بود چون مساله پوشش از قدیم الایام تا کنون دغدغه فکری تمام محققان و پژوهشگران حوزه دین ، سیاست و اجتماع بوده و در قرون و اعصار مختلف دستخوش تغییر و تحولات فراوانی شده است. جامعه شناسان ، روانشناسان ، سیاست مداران ، روحانیان و ... می دانند و بیشتر آنها بر این مساله تاکید دارند که خانواده نقطه اثربخش در زندگی انسانها و بخصوص دختران می باشد کسانی چون پارسونز نقش ابرازی زن را در جامعه مطرح می کند و این مساله را به ذات وجودی زن ربط می دهد . استحکام خانواده و آرامش آن را در قبال زن می بیند اما آنچه که امروز بیش از گذشته جوامع را مورد تاثیر قرار می دهد دنیای مدرنی است که به یکباره از قرن هجدهم به بعد رو به پیشرفت و تمدن گذاشت و جهان مادی را تحت تاثیر قرار داد. در این مقاله دیدگاههای جامعه شناسان مختلف را در زمینه دین ، نقش خانواده ، نقش گروه همسالان ، نظریات روانکاوی ( جنبه های روانی فردی ) و .... بر روی رفتار و تاثیر آن بر روی پوشش زنان بررسی شد همچنین تاثیر رسانه های همگانی بالاخص ماهواره . و این نتیجه حاصل شد که دنیای امروز در همه ابعاد بخصوص در زمینه خانواده که مهمترین رکن زندگی هر فرد می باشد از مدرنیزاسیون تاثیر پذیرفته است و یکی از مهمترین تاثیرات ، تاثیر ماهواره بر روی پوشش زنان بوده است .

مقاله‌ای از دانشجویان علوم اجتماعی دانشگاه مازندران

منابع و ماخذ :

1- توکلی . غلامعباس 1384 : نظریه های جامع شناسی . چاپ یازدهم . تهران : انتشارات چاپ و نشر لیلی .

2- حداد عادل . غلامعلی 1376 : « فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی » . چاپ هفتم . تهران :انتشارات صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران (سروش ).

3- اعزازی . شهلا 1380: جامعه شناسی خانوده . چاپ دوم . تهران : انتشارات روشنگران و مطالعات زنان .

4- سایت مرکز مطالعات و تحقیقات زنان shariati.ut.ac.ir/cws

5- ریتزر . جورج 1382 : (ترجمه : محسن ثلاثی ) نظریه های جامعه شناسی در دوران معاصر .چاپ هفتم . تهران : انتشارات علمی .

6- مطهری . مرتضی 1372: مساله حجاب . چاپ سی و هشتم . تهران : انتشارات صدرا

7- پترورسلی 1373 : (ترجمه : حسن پویان ) . جامعه شناسی مدرن . چاپ اول . تهران : انتشارات چاپخش .

8- کوزن لویس/ روزنبرگ . برنارد 1378: (ترجمه : ارشاد فرهنگ ) نظریه های بنیادی جامعه شناسی . تهران : انتشارات نشر

انتهای پیام/31

برچسب ها پوشش زنان ,
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط nazila در تاریخ 1392/10/12 و 13:21 دقیقه ارسال شده است

salam dadash sorosh
tabrik migam web loge khoshgelie


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 14
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 16
  • بازدید ماه : 15
  • بازدید سال : 37
  • بازدید کلی : 930